پدر سپور..


✿ دختر زمستــآלּ✿

بـــــغض من....فکـــر او...فکر او...جای او...

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

یادمه اولین روز دبستان، برای من یه روز تلخ و بد بود
چه ربطی داش(ت) سؤال از شغل بابا، معلم غیر از این چی رو بلد بود

کلاس اول و سؤالِ اول، بلند گفتم بابای من سُپوره
صدای خنده های همکلاسام، بهم یادآوری کرد اشک شوره

کلاس دوم ومحله ی نو، بابا زودتر باید از خواب پا می شد
برای دیدن خنده رو لبهام، دو شیفتو مهمونِ آشغالا می شد

کلاس سوم و باز شغل بابا، دیگه رو این سؤال حساس بودم
"حفاظت از محیط زیست جوابم"...تا جایی که می شد روراس بودم

کلاس چهارم و بابای خسته،دیگه خودم ناخن هاشو می چیدم
یه جاروی بلند کابوس شب هام، آخه پینه ی دستاشو می دیدم

کلاس پنجم و قبولیِ من،برای امتحانِ تیز هوشان
صدای خنده ی بابا تو گوشم، دلش می خواس بشم شهردار تهران
.
.
.
تو یه مصاحبه پرسیده بودن، چه طور این جا رسیدی این قَدَر زود
تویِ دوربین نگاه کردم و گفتم، "به خاطر بابایی که سُپور بود"


به افتخار همه پدرا كه هرچي هم باشن پدرتن!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:,♥ 10:28 ♥ negar ♥



طراح : صـ♥ـدفــ